سلام صنعت / معرفی کتاب / کتاب قدرت بی قدرتان از واتسلاف هاول با ترجمه احسان کیانی خواه توسط نشرنو وارد بازار شده است.
این کتاب به زیبایی تمام، ماهیت نظام سیاسی حاکم بر چکسلواکی آن زمان را تحلیل میکند. بااینکه چهل و چهار سال از آن تاریخ گذشته است، این کتاب همچنان جدید و جالب است و گفتنیهای زیادی برای ما دارد.
تابهحال به این موضوع فکر کردهاید که مردم یک جامعه چه قدرتی دارند؟
این موضوع در کتاب قدرت بیقدرتان نوشتهی واتسلاف هاول توضیح داده شده است.
این کتاب جالب را بخوانید و بیشتر فکر کنید.
کتابی است که اولینبار در سال ۱۹۷۹ منتشر شد. زمانی که انقلابهای ریزودرشت در اروپای شرقی شروع شده بود و این منطقه ناآرام بود.
واتسلاف هاول که اهل چک بود در آن زمان شروع به نوشتن مقالهای دربارهی ماهیت رژیم کمونیستی این کشور و زندگی در آن کرد.
او در مقاله در این باره نوشته است که چنین رژیمی چگونه میتواند نارضایتی را به دلیل نوع ماهیتش در شهروندان ایجاد کند. این مقاله در آغاز با مخالفتهایی روبهرو شد و پلیس چکسلواکی او را تحتفشار قرارداد. او حتی به این دلیل به زندان رفت؛ اما کتابش در ادامه تبدیل به مانیفستی برای مقابله با حکومت در کشورهایی مانند لهستان چکسلواکی شد و خیلی زود به چندین زبان مختلف برگردانده شد.
نویسنده در این کتاب از چیزهای متفاوتی صحبت میکند و از تفاوت میان نیت مردم برای زندگی و نیت نظام در آن صحبت میکند. از اینکه نظامهای توتالیتر اینچنینی باعث میشوند مردم چیزی باشند که نیستند و دائماً دروغ بگویند. او این ماجرا را با کتاب لباس جدید امپراتور مقایسه کرده است.
جالب است بدانید واتسلاف هاول اولین رئیسجمهور چکسلواکی پس از کمونیست و اولین رئیسجمهور، جمهوری چک در سال ۱۹۹۳ بود.
قدرت بیقدرتان یک کتاب حوزهی علوم اجتماعی است که برای عموم نوشته شده است و تلاش میکند چیزهای زیادی را به خوانندگان یاد دهد. با خواندن این کتاب میتوانید با مفاهیمی مانند نظام توتالیتر و پساتوتالیتر آشنا شوید.
واتسلاف هاول در کتاب قدرت بی قدرتان به زبانی واضح و با داستانی روشن دراین باره صحبت کرده است و تلاش کرده پیچیدهترین مفاهیم سیاسی را به شکلی واضح بیان کند تا هرکسی که کتابش را میخواند بتواند بهتر با نظامهای اطرافش آشنا شود و وضعیت جامعه خود را درک کند.
خواندن این کتاب برای همهی کسانی که میخواهند جهان سیاست را به خوبی لمس کنند و رابطهی مردم با آن را بفهمند کتاب مناسبی است. احسان کیانی خواه این کتاب را به فارسی برگردانده است و نشر نو آن را چاپ کرده است.
در بخشی از کتاب قدرت بیقدرتان میخوانیم :
صاحب یک سبزیفروشی، بین آنهمه پیاز و هویچ این شعارنوشته را هم به شیشهی مغازهاش چسبانده است: «کارگران جهان متحد شوید!» چرا این کار را کرده است؟ میخواهد چه پیامی را به دنیا برساند؟ آیا حقیقتاً و ازتهدل شیفته و دلبستهی اندیشه اتحاد میان کارگران جهان است؟ آیا این شیفتگی و دلبستگی آنقدر زیاد بوده که دیگر نتوانسته جلو خودش را بگیرد و آرمانهایش را به اطلاع عموم نرساند؟ آیا واقعاً حتی لحظهای به این فکر کرده که چنین اتحادی چطور میتواند محقق شود و اصلاً این اتحاد چه معنایی دارد؟به نظرم با اطمینان میتوان گفت که اکثریت قاطعی از مغازهداران هیچوقت نه به شعار نوشتههایی که پشت شیشهی مغازههایشان میچسبانند فکر میکنند و نه اصلاً با این شعار نوشتهها به دنبال بیان عقاید واقعیشان هستند. شعارنوشته را ادارهی مرکزی صنف به همراه هویچها و پیازها برای سبزیفروش ما فرستاده است. او هم همه را در ویترین مغازهاش گذاشته. فقط به این دلیل که سالها روال کار به همین ترتیب بوده و همه همین کار را میکنند و اصلاً باید همینطور باشد.
جالب است بدانید کتابفروشی فرازمند در اقدامی فرهنگی، به بیستودومین کتابخوانِ هر روز که مهمان کتابفروشی فرازمند رشت میشود این کتاب را هدیه می دهد.
از متن کتاب:
زندگی در ذات خودش در مسیر تکثر ، تنوع، خودساختگی و خودسامانی و در یک کلام در مسیر تحقق آزادیاش به پیش میرود،حال آنکه نظام پساتوتالیتر خواهان همرنگی، همسانی، نظم و انضباط است.